هزینه کننده درم. که درم نگاه ندارد و برهم نینبارد. مقابل درم دوست و درم جوی: تا درم خوار و درم بخش بود مرد سخی تا درم جوی و درم دوست بود مرد لئیم. فرخی
هزینه کننده درم. که درم نگاه ندارد و برهم نینبارد. مقابل درم دوست و درم جوی: تا درم خوار و درم بخش بود مرد سخی تا درم جوی و درم دوست بود مرد لئیم. فرخی
کنایه از گرسنه باشد. (برهان). گرسنه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، بسیار خور و خورنده. پرخور. (ناظم الاطباء). شکم خواره. شکم بنده. کنایه از بسیارخوار است. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی بسیار خور و خورنده آمده است و او را شکم خواره نیز گویند. (برهان) : گرتو بدانستیی که فضل تو بر خر چیست کجا ماندیی نژند و شکم خوار. ناصرخسرو. هر کجا چون زمین شکم خواریست از زمین خورد او شکم واریست. نظامی. کیست این صوفی شکم خوار خسیس تا بود با چون شهاشاهان جلیس. مولوی. گر گدایان طامعند و زشتخو در شکم خواران تو صاحبدل مجو. مولوی. و رجوع به مترادفات کلمه شود
کنایه از گرسنه باشد. (برهان). گرسنه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، بسیار خور و خورنده. پرخور. (ناظم الاطباء). شکم خواره. شکم بنده. کنایه از بسیارخوار است. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی بسیار خور و خورنده آمده است و او را شکم خواره نیز گویند. (برهان) : گرتو بدانستیی که فضل تو بر خر چیست کجا ماندیی نژند و شکم خوار. ناصرخسرو. هر کجا چون زمین شکم خواریست از زمین خورد او شکم واریست. نظامی. کیست این صوفی شکم خوار خسیس تا بود با چون شهاشاهان جلیس. مولوی. گر گدایان طامعند و زشتخو در شکم خواران تو صاحبدل مجو. مولوی. و رجوع به مترادفات کلمه شود
آلتی نازک فلزین برای گچ بریها. آلتی برای هموار کردن متن و زمینۀ گچ بریها. قلمی آهنین با نوکی پهن، گچ بران را. (یادداشت بخط مؤلف) ، جای ملاقات. (آنندراج)
آلتی نازک فلزین برای گچ بریها. آلتی برای هموار کردن متن و زمینۀ گچ بریها. قلمی آهنین با نوکی پهن، گچ بران را. (یادداشت بخط مؤلف) ، جای ملاقات. (آنندراج)